
روانکاوی چیست؟

روانکاوی از منظر تفاوتها و جداییها به رشتههای اتصال میان افراد نگاه میکند. با شرح وقایع و حوادث سر سازگاری ندارد که آنها را موشکافانه نقد میکند. نوک پیکان را به سمت نیمههای پنهان، نشنیده و ندیده میگیرد. از سازههای ذهنی در قبال حوادث و پیشامدهای اوان زندگی به تدریج گذر میکند. روانژندی را مو به مو شکافته تا به دست خود فرد روزی به هم بافته شود. اگر در بسیاری از روشهای درمانی با دیدی همسان به تمام شکایتهای روانی و روان تنی نگاه میشود، فردیت بیمار در قبال روابط اجتماعی و شخصیاش مد نظر قرار میگیرد. البته که هدف روانکاوی بالینی تشویق کردن به انزوا طلبی نیست ولی اگر فردی آن را بر خود برگزیند، عقیدهایش را اصلاح نمیکند.
هدف روانکاوی به خاطر آوردن گذشته نیست بلکه چرایی نحوه موضع گیری سوژه در برابر موضوعی خاص مدنظر است. داستان زندگی هر فرد از دیدگاه روانکاوی فراتر از آن است که صرفا محصول اتفاقات رخ داده در چند سال ابتدای زندگی اش باشد. روانکاوی اثر آن اتفاقات و نحوه قرار گیری فرد را نسبت به آنها مورد هدف قرار میدهد. رسیدن و تایید اسطوره ادیپ که حقیقتا اسطوره ذهن خود فروید بنیانگذار این رشته تخصصی است، تنها هدف این کاوش نیست. سرنوشت انتخاب هر سوژه را نمیبایست محدود به داستان و فانتزی خاصی کرد. با چنین رویکردی در بالین افراد تنها خود را در یک مدار بسته و تکرار شونده قرار خواهیم داد.
روانکاوی سر ناسازگاری با هر حقیقتی که مورد پرسش قرار داده نشود. مخالف التیام فوری و بی کنکاش است در عین حال که میتواند التیام بخش ساختار ذهنی روانپریش که تمایل و یا توانایی تحلیل سمپتوم را ندارد باشد. فروید بیش از صد سال پیش، به بن بستی برای دانستن ریشه رنجش بشر رسیده بود. حوزه پزشکی و مغز واعصاب پاسخی برایش نداشت. در نظر او هیپنوتیزم نیز روشی ناکارا برای بررسی و درمان روانژندی می بود. برای حل معضل خود راه حلی ممکن در یک وادی دیگر یعنی وادی کلام جستجو کرد. باز هم پس از چندی دریافت که دعوت به سخن گفتن صرفا برای تخلیه افکار و احساسات نا خوشایند کافی نیست. وجود سوژه خلاصه به بدن و ذهن او نمیشود. لذت جویی از آرایههای تکانهها و نیز نحوه انتخاب هویت جنسی در حوزه رفتار شناسی و الگوهای شخصیتی نمیگنجند. هر چند وی سعی نمود که روشی مدون و مشخص برای انجام روانکاوی بالینی بیابد که بتواند آن را به شاگردان خود منتقل کند. نتیجه این تلاشها بی اثر ماند. ماهیت علم روانکاوی و تفاوت هر سوژه در نحوه شکل دهی ضمیر ناخودآگاهش ، چینش تکانهها، آرزومندی یگانه او و نهایتا سمپتومش منجر به این شد که این علم چه در عرصه تئوری و چه تکنیک همچنان به تکامل خود در طی سالهای پس از فروید ادامه دهد. مضاف بر آنکه، روانکاوی یک محصول فرهنگی ست که در گذر زمان از گفتمان اجتماعی و فرهنگی تاثیر میپذیرد. شاخهها ی گوناگونی از علم پدیدار گشتند که رویکردی متفاوت از روانکاوی به رنجش زائیده تمدن بشر داشتند. برخی هم از مفاهیم فرویدی برداشتی ناصواب کرده و به تعبیری از این روش جستجو و تحقیق سوء استفاده نمودند.
